به قلم✍️ دکتر اصغرحاتمی نیا
انتخابات ریاست جمهوری از منظر جامعه شناسی سیاسی، نسبت به ادوار قبل تفاوت تعیین کننده ای داشت که می توان آن را در ضعف احزاب دید. در ادوار قبل انتخابات ریاست جمهوری پایگاه رای دو طیف سیاسی اصولگرا و اصلاح طلب تعیین کننده بود.
دو دولت خاتمی با پشتوانه رای اصلاح طلب ها، دو دولت احمدی نژاد با رای اصولگراها، دو دولت روحانی با کمک آرای اصلاح طلب ها و دولت ناتمام رییسی با رای اصولگرایان، طی ادوار گذشته قدرت اجرایی کشور را در دست داشتند.
این دو طیف سیاسی پس از حدود ۷ دولت هر کدام نتوانستند سطح رفاه و زندگی اقتصادی مردم را نسبت به ادوار قبل از خود بهبود بخشند به همین دلیل مردم با کاهش مشارکت سیاسی نارضایتی خود را نسبت به هر دوره انتخابات نشان دادند. گر چه طیف اصولگرایان همواره پای کار بودند و آن را به عنوان یک وظیفه سیاسی در قالب اعتقادی همواره تبلیغ می کنند. اصلاح طلب ها پس از حمایت روحانی که چهره اصلاح طلب نبود و با شعار اعتدال و برای جذب آرای آنها با شعارهای متناسب با خواست اصلاح طلب ها وارد میدان شده بود، نتوانست به برنامه های انتخاباتی خود خوب عمل کند عملا طیف اصلاح طلب را مایوس کرد
بطوریکه در انتخابات پس از دولت روحانی که منتج به انتخاب دولت رییسی شد اصلاح طلب ها با صندوق های رای قهر کردند و طیف اصولگرایان بدون دغدغه رقابتی، پیروز انتخابات شدند. دولت رییسی پس از گذراندن سه سال از دور اول بر اثر حادثه سقوط هلیکوپتر ناتمام ماند و انتخابات دور چهاردهم پیش از موعد رقم خورد.
جنب و جوش گسترده دولت رییسی طی سه سال موجب شد که نامزدهای اصولگرا، خود را محق در ادامه کار دولت رییسی بدانند.
باتوجه به آرا و نظریات جامعه شناسی سیاسی در نگاه به پایگاه های رای حزبی و نگاه به تاثیر آنها در انتخابات ادوار قبل و نقش آنها در انتخابات اخیر، می توان گفت که این دوره طیف سیاسی اصولگرا در مرحله اول انتخابات با توجه به دو نامزد مطرح آنها یعنی قالیباف و جلیلی برای اولین بار طی ادوار، جرقه هایی از انشقاق زده شد بطوریکه نتوانستند در مرحله دوم اتحاد و انسجام در تجمیع آرا، چون ادوار گذشته را بدست آورند. طیف اصلاح طلب که از دوره سیزدهم با صندق انتخابات قهر کرده بودند حتی همانند دوره یازدهم و دوازدهم روحانی که اصلاح طلب اصیلی نبود، در دوره چهاردهم با تمام قوا وارد کارزار انتخابات نشدند در حالیکه همه سران اصلاح طلب اعلام به شرکت در انتخابات کردند. چرایی مشارکت پایین را باید در عملکرد ضعیف دولت های هر دو طیف سیاسی در بهبود شرایط زندگی اقتصادی مردم دانست.
در دوره چهاردم گرچه اصلاح طلب ها یک نامزد اصیل از طیف خود داشتند اما نتوانست طیف سیاسی خود را با تمام قوا جهت جذب آرای مردد یا خاکستری وارد میدان کنند.
پیام مقام معظم رهبری، در اطمینان خاطر دادن به مردم نسبت به حضور گسترده تر در انتخابات را نباید از دید پنهان کرد چرا که تمام مخالفین جمهوری اسلامی از دولت ها تا اشخاص داخلی و خارجی با تبلیغات گوناگون جهت تضعیف مردم سالاری دینی، سعی در پایین آوردن مشارکت مردم داشتند.اما از نظر جامعه شناسی سیاسی، آرای قومی را می توان با رجوع به آمار صندوق های مناطق مشخص قومی، عامل اصلی در بالا بردن سطح مشارکت نسبت به مرحله اول و پیروزی پزشکیان دانست. مسعود پزشکیان نسبی و سببی از دو قوم بزرگ ایران یعنی ترک و کرد است و از سوی دیگر همراهانی داشت که از محبوبیت خاصی میان دیگر اقوام ایرانی برخوردار بودند. تاجگردون و ذبیح الله کریمی نمایندگان ادوار قبل و حال از قوم لر بختیاری، و شخصیت های مشهور در سیستان و بلوچستان، همراهی بسیاری از شیوخ بزرگ عرب و دیگر اقوام ایرانی بجای احزاب سیاسی مخصوصا طیف سیاسی پزشکیان یعنی اصلاح طلب نقش اساسی در بالا بردن مشارکت و پیروزی پزشکیان رقم زدند.
در پایان می توان گفت آرای اقوام جبران ضعف و کاستی احزاب سیاسی را نمود و این هشداری است که احزاب سیاسی باید از لاک محفلی و دسته بندی های خاص بسته خارج شوند و جامعه باز را در نظر داشته باشند.
مطالب بیشتر
اختصاص 1000 میلیارد تومان برای ساخت جاده میانبر مسجدسلیمان – اهواز/ تلاش برای عقبماندگیها و کمبودهای حوزه انتخابیه در حوزه بهداشت و درمان
افتتاح و کلنگزنی ۸۳ پروژه عمرانی در بخش شعیبیه به مناسبت دهه فجر
آیاجمهوری ها در حال تغییر مسیر، و ما با جهان جدیدی روبرو هستیم؟